گوش و گشواره
سلام عزیز دل مامانی الهی فدای اون شیرین شیرین حرف زدنات مامان بشه. دردونه ی من بالاخره دیروز به اصرار خودت و اقوام و بر خلاف میل و من و بابایی گوشاتو سوراخخخخخخخ کردیم. من و بابایی زیاد دوست نداشتیم و فکر می کردیم هنوز برات زوده ولی خودت وقتی گشواره تو گوش دختربچه ها می دیدی دلت ضعف می رفت و تو هم می خواستی و فامیل هم اصرار داشتند که دیر یا زود باید گوشتو سوراخ کنم این شد که دیروز وقتی از خونه شیوا (که برای دیدن جهیزیه اش رفته بودیم) اومدیم به همراهی دایی زهیر و زن دایی و خاله عاطفه و آتنا داروخانه رفتیم و گوشاتو سوراخ کردیم. اولش که خانم دکتر می خواست برات سوراخ کنه مثل شیرزن نشسته بودی. من ترسیدم و تو نیومدم و تو با زن دایی الناز تو رف...
نویسنده :
مامان مریم
12:21